جدول جو
جدول جو

معنی شش طاق - جستجوی لغت در جدول جو

شش طاق
خیمۀ بزرگ شش گوشه، نوعی خیمه، سراپرده، شش خان، برای مثال فلان شش طاق دیبا را برون بر / بزن با طاق این ایوان برابر (نظامی۲ - ۲۵۷)
تصویری از شش طاق
تصویر شش طاق
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر طاق
تصویر پر طاق
پر تاغ واژه پارسی است گونه ای از جامه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است پیشتاک، دروازه، پیشگاه آستان صحن خانه، دروازه بلند قصر دروازه عظیم کاخ پادشاهان و امیران
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای گیاه خاردار از تیره چتریان که دارای برگهای نسبتا بزرگ با بریدگی های عمیق است. لبه تضاریس به خار تیزی منتهی می شود (وجه تسمیه این گیاه پهنک برگ آن است) گلش سفید آبی رنگ است. این گیاه در مزارع و لبه جوییهای اکثر نقاط دنیا از جمله ایران فراوان است قرصنعه قرسعنه ایرنج قرصنه شنذاب شوکه ابراهیم ارینجیون ارنجیون کما فیطوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خان
تصویر شش خان
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خان
تصویر شش خان
خیمۀ مدور یا شش گوشه، شش طاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نه طاق
تصویر نه طاق
نه تاک گواژ نه سپهر نه فلک
فرهنگ لغت هوشیار
سازیست از مقیدات ذوات الاوتار و آن بر سه نوع است: الف - بشکل امرودی و کاسه آن معادل کاسه عود است و بر آن شش وتر بندند و دو وتر بیک آهنگ سازد و این حکم سه وتر دارد. ب - شش تایی است که کاسه کاسه و سطح آن معادل عود است ولی دسته وی از دسته عود درازتر وترهای آن برابر اوتار نوع اول باشد، ج - شش تایی است که بر سطح آن از سوی بالا وترهای کوتاه بندند و اصطحاب آن ها به طریق مطلقات کنند و آن ها کوتاه بنا به میل مباشر معین شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش تا
تصویر شش تا
شش تار، هرسازی که شش سیم داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرفه شش طاق
تصویر طرفه شش طاق
کنجک شش تاک، جهان که شش سویه است
فرهنگ لغت هوشیار